به طور مشابه، مطالعه اي روي خريد و فروش عمده باتري كودكان 3 ساله نشان داد كه انطباق تكنيك هاي خواندن گفتگو براي تماشاي تلويزيون مي تواند تأثيرات مثبتي بر درك داستان و واژگان داشته باشد (Strouse, O'Doherty, & Troseth, 2013). مكث كردن، پرسيدن سؤال و تشويق كودكان به گفتن بخشهايي از داستاني كه ميديدند
در ايجاد دستاوردهاي يادگيري مؤثر بود، در حالي كه مكث براي اظهار نظر اما سؤال نكردن از كودكان تأثير كمتري داشت. جالب اينجاست كه استفاده از يك بازيگر زن روي پرده براي شركت در پرسشهاي ديالوگ نيز مؤثر بود (البته كمتر از اينكه يك والدين زنده سؤال كنند)، كه نشاندهنده تأثير بالقوه استفاده از شخصيتهاي غيرزنده در ميانجيگري محتوا است.
رفتارهاي ميانجي نيز مي تواند در جهت خريد و فروش عمده باتري دهي توجه در ميان نوزادان موثر باشد. مطالعهاي روي كودكان ۱۲ تا ۲۱ ماهه و والدينشان نشان داد كه والدين ميتوانند با نگاه كردن به صفحه نمايش و صحبت كردن با كودكان، تمركز كودكشان را به سمت تلويزيون هدايت كنند تا توجه آنها به صفحه نمايش جلب شود (Demers, هانسون، كركوريان، پمپك، و اندرسون، 2013).
به نظر مي رسد رفتارهاي نگاه والدين نيز به نوزادان نسبت به محتوايي كه براي آنها مرتبط يا قابل درك است هشدار مي دهد. يافتههاي بيشتر نشان ميدهد كه داربست در قالب سؤال، برچسبگذاري يا ارائه توضيحات، ابزار مؤثري براي جهتدادن به توجه نوزاد و پاسخدهي به تلويزيون است (بار، زاك، گارسيا و مونتنر، 2008).
يكي از راههاي جالب تسهيل مشاهده مشترك فعال، استفاده از پيامهاي روي صفحه براي كمك به والدين است. مطالعه اي بر روي 59 زوج والد-كودك با كودكان 3 تا 5 ساله نشان داد كه والديني كه پيام هاي متني پيشرفته تعبيه شده در برنامه كودك را مشاهده مي كنند، در مقايسه با والديني كه نمايشي را بدون پيام هاي متني روي صفحه نمايش مي بينند، تعاملات آموزشي ارزشمندتري با فرزندان خود دارند.
(فيش و همكاران، 2008). والدين تخريد و فروش عمده باتري مايل بيشتري به صحبت داشتنددرباره احساسات شخصيتها، كودكان را تشويق كنيد تا در نمايش شركت كنند و رويدادهاي روي صفحه را به زندگي كودكان مرتبط كنيد. بنابراين، والدين مكانيسم يادگيري بودند، اما فقط زماني كه درخواستها نظرات يا رفتارهاي خاصي ايرانيان سايبر را مدلسازي ميكردند.
گروه جداگانهاي از والدين كه با توصيههاي عمومي و شوخيهاي والديني مواجه شدند، با فرزندان خود به گونهاي تعامل نكردند كه به درك داستان يا رشد زبان كمك كند. باز هم، اين يافتهها پتانسيل استفاده از شخصيتهاي غيرزنده را براي خريد و فروش عمده باتري تشويق يا فعال كردن رفتارهاي ميانجي نشان ميدهند (در اين مورد، فقط متن لازم بود بدون يك شخصيت واقعي).
فراتر از مشاهده مشترك، والدين مي توانند از طريق اعمال نظارت بر تجربيات تماشاي فرزندانشان تأثير بگذارند. نظارت مي تواند اشكال مختلفي داشته باشد، از جمله استفاده مشترك، تعيين محدوديت هاي زماني، تعيين قوانين در مورد انواع محتوا، و ميانجيگري فعال. والدين و فرزندان هميشه در مورد ميزان نظارتي كه در يك خانواده انجام مي شود اتفاق نظر ندارند.
به عنوان مثال، يك مطالعه در مورد نظارت والدين بر تلويزيون و بازي هاي ويديويي نشان داد كه والدين كودكان كلاس سوم، چهارم و پنجم، نظارت بيشتري (از همه نوع) نسبت به فرزندان خود گزارش كردند، به استثناي بازي هاي ويديويي، كه در آن والدين به طور قابل توجهي كمتر گزارش دادند.
بازي مشترك (جنتيل و همكاران، 2012). علاوه بر اين، دختران بيشتر از پسران تحت نظر قرار گرفتند، كه شايد نشان دهنده كليشههاي جنسيتي والدين باشد. نظارت والدين نيز با افزايش سن كاهش مييابد، زيرا والدين ممكن است بر اين باور باشند كه با افزايش سن، كنترل كمتري بر تجربيات رسانهاي فرزندان خود دارند و نظارت خود را كاهش ميدهند.
با توجه به محصولات تعاملي، تعامل رسانهاي مشترك، تعريف تماشاي مشترك را براي توصيف تجربيات افرادي كه از رسانهها با هم استفاده ميكنند، گسترش ميدهد و شامل مشاهده مشترك، بازي، خواندن، ايجاد و ساير اشكال تعامل پيرامون رسانه است (Takeuchi & Stevens, 2011). ). با اين حال، رسانههاي جديد چالشهاي ويژهاي را براي والديني كه تلاش ميكنند فناوري و تجربيات رسانهاي را ميانجيگري كنند، ايجاد ميكند (Livingstone & Helsper, 2008).
تلويزيونها ممكن است براي والديني كه فروش عمده باتري ميخواهند رسانههاي فرزندانشان را از راه دور زير نظر داشته باشند، به دليل اندازه بزرگتر و صداي بلندتر، مفيد باشد. والدين ميتوانند راحتتر از داخل همان اتاق به صفحه تلويزيون نگاه كنند، يا با نظارت بر صدا زماني كه خارج از اتاق هستند، آن را كنترل كنند و تصميم بگيرند كه آيا و چه زماني به طور فعال ميانجيگري كنند.