جلسه آموزش رحمي است كه آموزش برنامه نويسي اين تخصص را به دنيا مي آورد. با اين حال، اين جلسات آموزشي به اندازه كافي براي الهام بخشيدن و آموزش كارآموزان كارآمد نبوده است. گزارشها نشان دادهاند كه اين امر ناشي از چالش ذاتي يادگيري برنامهنويسي است، به گونهاي كه به رويكردي بسيار متفاوت از آنچه در يك جلسه يادگيري كلاسي سنتي قابل دستيابي است نياز دارد [2].
برنامه نويسي كامپيوتر به عنوان يك دوره نياز به توانايي هاي شناختي و فراشناختي دارد. اين امر مستلزم آن است كه كارآموز نحو و معناي يك زبان برنامه نويسي انتخابي را درك كند و خلاقيت خود را با استفاده از آن براي حل مسائل به كار گيرد. اين تفكر منطقي را با خلاقيت تركيب مي كند. به طور كلي، توافق بر اين است كه تقريباً ده (10) سال طول مي كشد تا يك تازه كار به يك برنامه نويس رايانه اي متخصص تبديل شود.
و چنين مهارت هايي كه آموزش برنامه نويسي براي بدست آوردن آنها به زمان زيادي نياز دارد تا حد زيادي به انگيزه دروني بستگي دارد [3]. چالش هاي مربوط به فعاليت برنامه نويسي به اين شرح گزارش شده است: - يادگيري يك زبان جديد در ابتدا، ندانستن چه چيزي و چگونه شروع به كدنويسي كنيد، اشكال زدايي اشتباهات احمقانه، ساعت ها نشستن بدون خروجي، عدم درك اينكه كاربر از شما چه مي خواهد. ، و بسياري ديگر [4].
با اين حال مي توان با انگيزه مناسب و با تمرين در طول زمان بر اين چالش ها غلبه كرد يا به حداقل رسيد. علاوه بر چالشهاي كلي ذاتي در يادگيري برنامهنويسي، كشورهاي در حال توسعه با چالشهاي عجيب ديگري نيز روبرو هستند. در تانزانيا (كشوري در حال توسعه)، چالشهاي عجيبي در رابطه با برنامهريزي يادگيري وجود دارد،
چالشهاي عمدتاً اجتماعي-اقتصادي و محيطي مانند امكانات ضعيف، كمبود مواد به روز، پرسنل آموزشديده ناكافي، روشهاي آموزشي ناكارآمد، پيشينه آموزشي ضعيف فراگيران، محدوديتها و الكتريسيته ناپايدار، تنوع فرهنگي، شرايط بد زندگي، درآمد كم، ناتواني در دستيابي به رايانه براي استفاده خانگي و كارهاي شخصي [3]. ساير محققان چالش هاي عمومي با آموزش در كشورهاي در حال توسعه را به عنوان fموارد زير: ارزش ضعيف براي آموزش، هزينه فرصت براي والدين، زيرساخت ضعيف، كارايي و كيفيت ناكافي، مشكلات ايرانيان سايبر مالي، آموزش برنامه نويسي برابري و مسائل جنسيتي [5،6].
بسياري از آموزشها براي كمك به دانشپژوهان در اتخاذ مهارتهاي برنامهنويسي پيشنهاد و آزمايش شدهاند. بسياري از آنها موفقيت هايي را در برانگيختن علاقه و بهبود يادگيري به ثبت رسانده اند همانطور كه توسط ميانگين نمرات كلاس در مؤسساتي كه در آنجا اجرا شده است ارزيابي مي شود [7]، [8]، [9]، [10]. در تمام اين پيشرفتها و موفقيتها، نميتوان به اندازه كافي پذيرفت كه دانشآموزان كشورهاي در حال توسعه پيشرفت قابلتوجهي در برنامهنويسي داشتهاند.
در يك مطالعه، گزارش شد كه اين امر تا حدي به اين دليل است كه تغييرات زيادي در روشهاي تدريس بهكار گرفته نشده است. اين مطالعه پيش بيني كرد كه اين محدوديت منحصراً تابعي از ناتواني مربي در سازگاري با روش هاي جديد نيست، بلكه به اين دليل است كه زيرساخت هاي محدودي در اختيار مؤسسات عالي در كشورهاي در حال توسعه است [3]. ما يك بررسي سيستماتيك از ادبيات مربوطه را آموزش برنامه نويسي براي تعيين وضعيت فن آوري در كشورهاي در حال توسعه انجام داديم. با توجه به فناوري موجود در اختيار مؤسسات در جوامع در حال توسعه، ما يك رويكرد كارآمد براي آموزش برنامه نويسي به دانشجويان در كشورهاي در حال توسعه پيشنهاد مي كنيم.كمك هاي اصلي اين كار شامل موارد زير است:بررسي سيستماتيك ادبيات آموزش زبان هاي برنامه نويسي در كشورهاي در حال توسعه
يك رويكرد كارآمد براي آموزش برنامه نويسي به دانشجويان در كشورهاي در حال توسعه اين مقاله يك رويكرد تركيبي را پيشنهاد ميكند كه شامل استفاده از محيطهاي توسعه يكپارچه ويژه - IDE، استحكام نظري و استفاده از تلفنهاي همراه است. اين رويكرد به دنبال دستيابي به مقرون به صرفه بودن و كاربردي بودن در امكانات محدود پيشرفته است.
اين مقاله مجموعهاي از زبانهاي برنامهنويسي را پيشنهاد ميكند كه به دانشآموزان آموزش داده شود - اين تركيبها از نظر روششناسي با استفاده از دستورالعملهاي ملي، توضيحات دروس از 4 دانشگاه و درسهاي آموختهشده از كشورهاي توسعهيافته انتخاب شدهاند.در نهايت، نتايج اوليه را براي تأييد رويكرد پيشنهادي خود نشان ميدهيم.
هدف اين مقاله دو جنبه است: (1) گردآوري برنامه نويسي و بررسي ادبيات روشنگر در موضوع آموزش زبان هاي برنامه نويسي در كشورهاي در حال توسعه و (2) ارائه راه حلي دوگانه كه پيشنهاداتي را در مورد زبان هاي برنامه نويسي براي آموزش ارائه مي دهد. يك رويكرد تركيبي براي آموزش اين زبان ها در واقعيت شناخته شده از امكانات و منابع مالي كم و پيشرفته.